گردشگری / زیرمجموعه /اصفهان از نگاه شاردن
اصفهان از نگاه شاردن

شاردن که فرزند یک جواهر فروش ثروتمند پروتستان فرانسوی بود، سفرهای شرقی خود را در حدود سال 1664 به منظور تجارت و به نیابت از پدرش، در جستجوی جواهرات به هند و از طریق ایران آغاز کرد.
اطلاعات پراکنده درباره این سفر کوتاه به ایران، حاکی از آن است که شاردن 21 ساله موفق شد تا با راه یافتن به دربار شاه عباس دوم، به عنوان تاجر و طراح رسمی جواهرات خاندان صفوی منصوب شود.
سفرنامه شاردن از همان ابتدا شهرت و محبوبیت زیادی درمیان اروپائیان پیدا کرد، چه در میان عامه کتابخوان که اینک مایل به خواندن عجایب سرزمین های دور دست و افسانه ای مشرق زمین بودند و چه آنها که نسبت به ویژگی های اقلیمی و اوضاع اقتصادی و روابط اجتماعی ممالک دیگر کنجکاوی و دقت نظر بیشتری داشتند. مشاهدات شاردن از بدو انتشار جالب نظر نویسندگانی چون منتسکیو، گیبون، ولتر و رسو گردید. مثلاً نظریه مشهور منتسکیو درمورد تأثیر شرایط اقلیمی بر طرز فکر و روابط اجتماعی جوامع، مطروح در آثاری مانند «نامه های ایرانی» و «روح القوانین»، به گزارشات شاردن از ایران و هندوستان ارجاع دارد. گیبون نیز او را کنجکاو ترین سیّاح دنیای جدید می دانست.
یکی از ویژگیهای اثر شاردن، ساده نویسی و پرهیز او از تکلف و پرهیز از اغراقهای مثبت یا منفی رایج در شماری از آثار سفرنامه نویسان و شرق شناسان غربی قبل از او و در مقابل، سرشار از توصیف دقیق ایران بود. چاپ پنجم کتاب که کمتر از دو سال قبل از درگذشت مولف منتشر شده، نسخه تجدید نظر شده کتاب و شامل گزارشهای سفر، تشریح کلی وضع ایران حکومت، ارتش، قوانین، سنتها، امور اقتصادی، اجتماعی، مسایل فرهنگی، باورها، اعتقادات دینی، عادات ایرانیان، تاریخ و جغرافیای ایران، شرح مفصل اصفهان و سفر او به شهرهای مختلف، به همراه تصاویری از بناها و مناطقی از سراسر ایران است.برای مثال وی در توصیف شهر کاشان می نویسد:
«کاشان، با وجود داشتن تعداد زیادی خانه و 40 مسجد و 3 مدرسه به مراتب از قم بزرگ تر بود. .. تنها منبع تأمین آب آشامیدنی و مصرفی کاشان را یک قنات می داند. ازنظر او بازارها و حمام ها خوب ساخته شده بودند ویک کاروانسرای بسیارخوب هم در آنجا وجود داشت. وی از پارچه های خوش بافت و صنعت نساجّی کاشان نیز با تحسین یاد می کند.»
اصفهان
یکی از نقاط قوت سفرنامهی شاردن دقت شگفتآور او در توصیف و شرح جزء به جزء شهر اصفهان میباشد. او که مدتها در این شهر اقامت داشته محلات و ابنیهی آن را بسیار خوب میشناسد. هنگامی که خواننده به مطالعهی توضیحات او پیرامون کوچهها و محلههای اصفهان میپردازد به خوبی میتواند مکانهای توصیفشده را مجسم و تصویرسازی کند. او خواننده را با خویش همقدم میکند و گوشهگوشهی پایتخت شکوهمند صفوی را به او نشان میدهد و نام محلات را به دقت ذکر میکند. بنابراین ادعایش را در این باره که شهر اصفهان را از لندن که 26 سال در آن سکونت داشته بهتر میشناسد نمیتوان بیاساس دانست. برای درک بهتر این مطلب نمونهای آورده شده است:
«محله خواجو از دروازهی حسنآباد شروع میگردد. ابتدا به خرابههای قصر شاهحسن که عمارت پابرجایی در آن نیست میرسیم، سپس مدرسهی معموری به همین نام است که قبر شاهحسن در آنجاست و نیز مسجد و حمام و بیمارستان درویشان در اینجاست ... و نیز بازاری به همین نام در این محل میباشد.»
یکی از محاسن سفرنامهی شاردن این است که اطلاعات سودمندی در زمینهی باورها، آیینها، مکانهای مذهبی و خصوصیات اقلیتهای قومی و مذهبی ِاصفهان در اختیار خواننده میگذارد که چند نمونه در اینجا نقل شده است:
«عدهی یهودیان در اصفهان و در همهی ایران بسیار کم و فقیر هستند. یهودیان اصفهان سه کنیسه دارند که آنها را نمیتوان کنیسه نامید بلکه نمازخانههایی بیش نیستند.»
«ژزوئیتها موفق نشدهاند ارامنه را ... به شریعت و آیین خویش داخل کنند همچنان که سایر مبلغان مسیحی که در شهر اقامت دارند توفیق به تغییر عقیدهی مسلمانان نیافتند ...»
«ارامنه بسیار خرافاتی و موهومپرست هستند، معتقدند که اگر شخص تبداری روی قبرکسی که مظلوم کشته شده باشد که کوزهی آبی را که از آن مینوشد بشکند تب قطع خواهد شد ...»
نام بسیاری از اصناف و مشاغل عصر صفوی که در شهر اصفهان وجود داشته است همچون حقهبازان، ساغریسازان ، لوافان، نقدهدوزان، چلنگران، طراران و غیره در این سفرنامه آمده است که در زمینهی شناخت شرایط اقتصادی آن زمان حائز اهمیت است.
شاردن کم و بیش به باورها و اعتقادات ملی و مذهبی ایرانیان در زمانهی صفوی اشاراتی میکند که اغلب فقط به نقل آنچه دیده یا شنیده میپردازد اما گاهی اظهار نظر هم میکند تا جایی که حتی آن عادت یا اعتقاد را به سخره میگیرد. در اینجا دو نمونه آورده شده است که در مورد نخست نظر شخصی شاردن بیان نشده اما در مورد بعدی به خوبی میتوان طرز نگاه او نسبت به مسأله را دید:
«مسمانان در جایی که نقش انسان یا حیوان باشد نماز نمیگزارند و معتقدند که عبادت آنها باطل و مقبول درگاه خدا نیست، زیرا تصاویر و اشکال مذکور به هنگام ادای فریضه در ضمیر انسان اثری از بتپرستی باقی خواهد گذاشت.»
«همواره عدهای از زنان مقابل آن [پنجرهی امامزاده احمد] ایستاده تسبیح میگردانند و دعا میخوانند، زیرا زنان اصفهان موهومپرستترین زنان دنیا هستند.»